کد مطلب:39610 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:20

گنجینه پرسمان » اهل بيت

شهادت حضرت فاطمه((عليها السلام)) بر اساس عقيده شيعه و اهل تسنن چگونه بود؟

شيعه و اهل سنّت در مسأله ي خلافت داراي دو نقطه نظر متفاوت مي باشند. شيعه تعيين جانشيني پيامبر را براساس تعيين پيامبر از جانب خدا مي داند و بر همين اساس معتقد است كه پيامبر اسلام، حضرت علي((عليه السلام)) را به جانشيني خويش برگزيده است. در اين زمينه شواهد بسياري وجود دارد كه يكي از آنها حديث غدير است.
پس از رحلت حضرت خاتم الانبياء((صلي الله عليه وآله)) پس از انتصاب اميرالمؤمنين علي((عليه السلام))در غدير جاي اين نبود كه در اين مسأله اختلاف شود; بلكه مسلمانان مي بايست با علي((عليه السلام)) به عنوان جانشين رسول الله((صلي الله عليه وآله))بيعت كنند; ولي چنين نشد. در شرائطي كه علي((عليه السلام)) مشغول مراسم كفن و دفن پيامبر اكرم((صلي الله عليه وآله)) بودند برخي از صحابه در سقفيه بني ساعده ابوبكر را به عنوان خليفه رسول الله((صلي الله عليه وآله)) انتخاب كردند.
هنگامي كه ابوبكر بيعت گرفتن را از مسلمانان آغاز كرد، از جمله كساني كه به سراغ آنان رفت اميرالمؤمنين علي((عليه السلام)) بود. در اين زمينه عبارات چند تن از بزرگان اهل سنّت را يادآور مي شويم. ابن عبدربه در كتاب «العقد الفريد»(1) كساني را كه از بيعت ابوبكر سرباز زدند ذكر مي كند. آنگاه مي گويد: «امام علي((عليه السلام)) و عبّاس و زبير در خانه فاطمه((عليها السلام)) بودند كه ابوبكر عمر را به جانب آنان فرستاد و به او گفت كه اگر اين گروه از بيعت امتناع كردند با آنان مقاتله كند. عمر نيز مقداري آتش همراه آورد تا خانه را به آتش بكشد. فاطمه((عليها السلام)) با وي برخورد كرد و به وي گفت: اي پسر خطاب آيا براي سر زدن خانه ما آمده اي؟، گفت: آري! مگر اينكه شما هم در آنچه امّت داخل شده اند داخل
ـــــــــــــــــــــ
1 - العقدالفريد، ج 5، ص 13.

ـ11ـ
شويد.»
«تاريخ طبري»(1) نيز ماجراي آمدن عمر و تهديد به سوزاندن خانه و همچنين آمدن حضرت فاطمه((عليها السلام)) و درخواست ارجاع فدك، كه ابوبكر آن را مصادره كرده بود، ذكر كرده، مي گويد: «فهجرته فاطمه فلم تكلمه في ذلك حتّي ماتت; حضرت فاطمه با ابوبكر قهر كرد و تا وقتي رحلت كرد با او سخن نگفت.»
ابن قتيبه، نيز كه از مورخين اهل سنّت است، در كتاب «الامامة و السياسة»، كه به آن تاريخ الخلفا هم گفته مي شود، داستان آمدن عمر و آوردن هيزم و تهديد به سوزاندن خانه را نقل كرده، مي گويد: «به عمر، پس از تهديدهاي او، گفته شد: يا ابا حفص ان فيها فاطمه؟; گرچه فاطمه((عليها السلام)) در خانه باشد؟» نقل كرده، مي گويد: «به عمر، پس از تهديدهاي او، گفته شد: «يا ابا حفص ان فيها فاطمه؟; گرچه فاطمه((عليها السلام)) در خانه باشد؟» گفت: «و اِن; گرچه فاطمه باشد»
وي سپس جريان فرستادن قنفذ، غلام عمر، را بيان كرده، مي گويد: «قنفذ به در خانه آمد و در را كوبيد. وقتي حضرت فاطمه((عليها السلام)) صداي او را شنيد به پيامبر((صلي الله عليه وآله)) تضرع كرده، با صداي بلند گريست. آنگاه علي((عليه السلام)) را به مسجد نزد ابوبكر بردند. در مسجد، آن حضرت را تهديد كردند كه در صورت تخلّف از بيعت به قتل خواهند رساند. عمر تأكيد داشت كه با علي((عليه السلام)) با قاطعيّت برخورد شود. ابوبكر گفت: تا وقتي فاطمه در كنار علي((عليه السلام)) هست من او را اجبار نمي كنم; علي((عليه السلام)) نيز با چشمي اشكبار پيامبر را مخاطب ساخت و سخن هارون را در پاسخ موسي((عليه السلام)) گفت كه: يا بن امّ!! ان القوم استضعفوني و كادوا يقتلونني; اي پسر مادرم! اين قوم مرا ضعيف شمرده، مي خواستند مرا
ـــــــــــــــــــــ
1 - تاريخ طبري، ج 4، ص 1818.

ـ12ـ
بكشند.»
سپس مؤلف مذكور جريان عيادت ابوبكر و عمر از حضرت فاطمه((عليها السلام)) و درخواست آنان از علي((عليه السلام)) براي ترتيب دادن آن را بيان كرده، مي گويد: «آنان به خانه فاطمه((عليها السلام)) آمدند و نزد آن حضرت نشستند; ولي فاطمه((عليها السلام)) صورت خويش را از آنان گرداند. آنان براي دلجويي از وي شروع به سخن كردند. حضرت فاطمه((عليها السلام))فرمود: من حديثي را از پيامبر براي شما بازگو مي كنم. شما را به خدا سوگند آيا اين سخن پيامبر را شنيديد كه فرمود: خوشنودي فاطمه خوشنودي من و خشم فاطمه خشم من است. پس كسي كه فاطمه را دوست بدارد، مرا دوست داشته و كسي كه او را خوشنود سازد، مرا خشنود ساخته و كسي كه او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است؟ گفتند: آري اين حديث را شنيده ايم; فرمود: خدا و فرشتگانش را گواه مي گيرم كه شما مرا به خشم آورديد و خوشنود نساختيد. من در ملاقات با پيامبر شكايت شما را به آن حضرت خواهم كرد.»
در «صحيح بخاري»(1)، كه از معتبرترين كتابهاي حديث اهل سنّت است، آمده است كه حضرت فاطمه((عليها السلام)) دختر رسول گرامي اسلام((صلي الله عليه وآله))، در اثر امتناع ابوبكر به غضب آمد و با ابوبكر قهر كرد و همواره بدين حال بود تا از دنيا رحلت فرمود. در همين كتاب در حديثي از پيامبر((صلي الله عليه وآله)) آمده است: «فاطمة بضعة مني فمن اغضبها اغضبني; فاطمه پاره تن من است. پس كسي كه وي را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.»
پس از نقل اين مطالب از كتاب هاي علماي اهل سنّت يادآور مي شويم كه بر اساس منابع شيعه حضرت فاطمه((عليها السلام)) در واقعه هجوم به در خانه آن حضرت مصدم شد، كه
ـــــــــــــــــــــ
1 - صحيح بخاري، ج 4، ص 960.

ـ13ـ
همين امر به رحلت آن گرامي و شهادت وي منجر شد.

(بخش پاسخ به سؤالات )


ـ14ـ